با اهالی آرسکو همه چیز را به بازی تبدیل کردیم، تلاش کردیم در این مسیر پر فراز و نشیب به اندازه ای از موفقیت ها، شاد شویم که از یک برد شیرین در یک بازی جمعی و به قدری از شکست ها، اندوهگین شویم که از یک باخت ساده، نه کمتر و نه بیشتر، از ساختن و خراب کردن به یک اندازه لذت ببریم، چرا که نقطه اتصال همه ما بازی بود، همه ما برای بازی این سرزمین آمده بودیم.
بازی را ما پیش از آنکه دنیا را بشناسیم آغاز میکنیم، و فهم ما از دنیا نیز با بازی آغاز میشود، غذا خوردن، لباس پوشیدن، یادگرفتن و دیگر کارهایی که انجام میدهیم، همه در بستری از بازی جریان دارد، و پاداش این بازی، شادی مدامی است که کودک در برمیگیرد و به اطرافیانش با هیجان ساطع میکند. برای کودک نفس بازی مهم است نه نتیجه آن، و پایان یک بازی اگر شروع بازی دیگری نباشد، در هر حالت خوشایند نیست. این سفر مدام بازی انگار تمامی ندارد. اما کمکم، گویی بازیهای کودکی، آرام آرام در زیر آوار آموزش و مسئولیت و کار دفن میشود، به دنیا نه از دریچه بازی که به دید اجبار و تکلیف و وظیفه نگریسته میشود و این بار به جای شادی، که پاداش بازی است، تکرار و ملال و روزمرگی نصیبشان میشود.
ما سالها با هم همبازی بودهایم، طعم بازیهای مختلف را چشیدهایم، شادیها و هیجانهایش را تجربه کردهایم، بارها با شریک شدن در فضای این بازیها، احساسات مشترک اما متفاوتی از بردن و باختن را زیستهایم و در ادامه این مسیر طولانی پس از آنکه بارها در این دریای طوفانی راه گم کردیم به سرزمین آرسکو پا نهادیم، سرزمینی که برای بازی بود، از جنس بازی بود و به ما این فرصت را میداد تا همه چیز را از دریچه بازی ببینیم.
با اهالی آرسکو، همه چیز را به بازی تبدیل کردیم، تلاش کردیم در این مسیر پر فراز و نشیب به اندازهای از موفقیتها، شاد شویم که از یک برد شیرین در یک بازی جمعی و به قدری از شکستها، اندوهگین شویم که از یک باخت ساده، نه کمتر و نه بیشتر، از ساختن و خراب کردن به یک اندازه لذت ببریم، چرا که نقطه اتصال همه ما بازی بود، همه ما برای بازی به این سرزمین آمده بودیم.
در شهرهای ایالت قلعه شادی، محیطی امن و پر از هیجان خلق کردیم تا کودکانمان، هر آنچه که برای کودکی کردن نیاز هست را از نزدیک لمس کنند، در کنار یکدیگر رقابت، تلاش و همدلی را بچشند و فقط به بازی فکر کنند.
در شهرهای ایالت باکارزی، فرصتی فراهم ساختیم تا کودکان، کار را بازی کنند، با بازیِ کار، زندگی کنند و فرصت آن را داشته باشند، تا نگاهی عمیقتر به روانشان و هر آنچه آنها را شاد میکند، داشته باشند.
در ایالت جوی بار، به سراغ جوانان و ذهنهای پر شورشان رفتیم، بازیهایی از جنس فکر و پاداشهایی متنوع از جنس هیجان، لذت کشف و شیرینی پیروزی و حتی یک باخت آبرومندانه. در این ایالت یک هدیه خاص هم برای میهمانانمان داریم، منویی خاص از غذاهای متنوع که طعم بازیها را مضاعف میکند.
اما این همه آن چیزی نیست که از آرسکو در یک نگاه میتوان دید، باید عمیقتر و دقیقتر نگاه کرد در آسمان این سرزمین، کهکشانی از اعداد و ارقام در جریان هست، ما با چراغ جادویی کلیک، غول اعداد را در اختیار گرفتهایم و دیگر لازم نیست فقط از این کهکشان سه ستاره آرزو داشته باشیم، محدودیت خواستههای هر کس از این غول چراغ جادو، فقط به اندازه تصور بازیهایی است که میتواند در ذهن داشته باشد.
و این ماجراجویی در سرزمین آرسکو همچنان ادامه دارد،
چرا که ما فقط برای بازی اینجاییم.